...

ساخت وبلاگ

پس از پیروزی انقلاب حیوانات، یک قانون اساسی معروف به «هفت فرمان» بر روی دیوار مزرعه نوشته می‌شود که شامل بندهای زیر است :_ همه آن‌ها که روی دوپا راه می‌روند دشمن هستند._ همه‌ آن‌ها که چهارپا یا بالدار هستند، دوستند._ هیچ حیوانی حق پوشیدن لباس را ندارد._ هیچ حیوانی حق خوابیدن در تخت را ندارد._ هیچ حیوانی حق نوشیدن الکل را ندارد._ هیچ حیوانی حق کشتن حیوان دیگری را ندارد._ همه‌ حیوانات با هم برابرند.در اواخر داستان تمام شش فرمان اول از روی دیوار پاک شده و جمله هفتم نیز به صورت زیر تحریف می‌شود :''همهٔ حیوانات باهم برابرند ، اما بعضی برابرترند '' ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 32 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 17:25

ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯿﮑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪﮔﺮﯾﺎﻥ ﻣﮑﻦ ﻗﻠﺒﺖ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽﻧﮕﻬﺪﺍﺭ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﻱ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﮐﺴﯽﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﺖ ﺟﺎﯼ ﺩﻫﯽ ﺳﻌﯽ ﮐﻦ ﻓﻘﻂ۱ ﻧﻔﺮﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡﻭﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯیرا ﺑﻪﺧﺪﺍ ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 192 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:12

  گرگی بالای روخانه زندگی می کرد وروباهی درپائین رود . گرگ روزی به روباه گفت چرا تو هنگامی که من آب می خورم آب را کل آلود می کنی ؟ روباه گفت چگونه میشود که آب سربالا رود ؟ گرگ گفت چند روزپیش مادرت به ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 188 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

  من زندگی خودم را میکنم و برایم مهم نیست چگونه قضاوت میشوم چاقم,لاغرم,قد بلندم,کوتاه قدم,سفیدم,سبزه امچه كار مي كنم يا چه كاري را انجام نمي دهم همه به خود خودم مربوط استمهم بودن یا نبودن رو فراموش کن ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 209 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

احمد جوان کله شق و مغروری بود چن وقتی هم بود که ورزش میکرد و حسابی زور و بازویی بهم زده بود , تقریبا دوسالی میشد که  کار می کرد و پولاشو جمع کرد از باباش هم قرض گرفت و یه ماشین خرید .شیش دونگ حواسش به ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 262 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

ابریق مِی مرا شکستی, رَبی

بر من در عیش را ببستی, رَبی

من می خوردم و تو میکنی بد مستی!

خاکم به دهن مگه تو مستی , رَبی...

 

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 143 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

 مردی درحال مرگ بود، وقتیکه متوجه مرگش شد خدا را با جعبه ای در دست دید،خدا: وقت رفتنه.مرد: به این زودی؟ من نقشه های زیادی داشتمخدا: متاسفم، ولی وقت رفتنهمرد: درجعبه ات چی دارید؟خدا: متعلقات تو رامرد: ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 233 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

عاشقِ کبوتر بود !
می گفت پرنده ای "وفادار" تر از آن نیست .
رهایش که می کنی هرجا برود ، خیالت راحت است که بر می گردد ...
فقط دو روز حواسش پرت شد ،
فقط دو روز فراموششان کرد ،
همه شان رفتند ،
همه شان گم شدند !
او دانه می ریخت اما دیر بود ،
هیچ کدامشان بر نگشتند !
مشکل اینجاست ؛
ما فراموش کرده ایم که هیچ تعهدی "یک طرفه" نیست !
وفادار ترین کبوتر هم ، برایِ ماندنش ؛
دانه می خواهد ،
"توجه" می خواهد ،
"عشق" می خواهد ...
هیچ کبوتری ، ناگزیر به ماندن نیست ...
هیچ کبوتری !!!

 

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 165 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

به بهلول گفتن:ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ.ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.ﮔﻔﺘند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎ ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 213 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07

دلبري كارِ كَسي نيست؛تو بايد باشي
جز لبانت هوسي نيست؛تو بايد باشي
جنگ سختي است ميان من و تنهايي ها
چاره اي جز برسي نيست؛تو بايد باشي
مثل اهواز پر از گرد و غبارم؛بغضم...
بي تو حتي نفسي نيست؛تو بايد باشي
شهرْ ويرانتر از آنست كه مي پنداري
خانه غير از قفسي نيست،تو بايد باشي
پاي لبخند تو تا آخر دنيا ماندن...
كارِ اصلاً عبثي نيست؛تو بايد باشي

......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chekhan بازدید : 123 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 14:07